جمع و تفریق، جدول ضرب و سیل
همه چیز به سرعت سیاسی میشود و عجیبتر اینکه آنها که در گرداب سیاست قرار میگیرند، سادهترین و بدیهیترین چیزها را اول به دست فراموشی میسپارند. عجیبتر جامعهای است که به سرعت باور میکند. بگذارید چند دقیقه وقت شما را برای روشن کردن دو نکته که فقط با کاربرد ساده جمع و تفریق، و جدول ضرب به دست میآید، بگیرم. سه گزاره این روزها از سوی سیاسیون، و برخی دیگر طرح میشود.
جهدِ کم توفیقِ عقلایِ قم
در میان علما و فقهای قم، هستند روحانیونی که به صراحت، حکم به تعطیلی عقل میدهند و از آن پروایی ندارند. پشت پا به فلسفه و عرفان و هر برساخته ی بشری میزنند، روی خوشی به علم و دانشِ جدید نشان نمیدهند و مؤمنان را از در افتادن به آن بر حذر میدارند. آیت الله موسوی دهسرخی از این قبیل بود. با هیچ دستاورد جدیدی موافقت نداشت. در ذکر احوالات خود گفته بود که فردی از او در خواست کرده تا به خانه اش برود. دهسرخی پاسخ میگوید: "نمی آیم، چون رادیو و تلوزیون داری نمی آیم... چون دخترهایت به مدرسه میروند نمی آیم".
«تفقه در دین» و طایفه فقها
سروش دباغ: چند سالی است به اتفاق برخی از دوستان همدل، به خواندن و بحث و گفتگو پیرامون متون مقدسِ ادیان ابراهیمی در شهرتورنتو مشغولیم. از «انجیل متی» آغاز کردیم و در ادامه، به سر وقت عهد عتیق و «اسفار خمسه» رفته و «سِفر پیدایش»، «سِفر خروج» و «سِفر لاویان» را در مطالعه گرفتیم و اکنون مشغول «سِفر اعداد» هستیم.
شریعتی و معاصریت
بیژن عبدالکریمی: پرسشی که خواهانم در این دقایق اندک درباره آن بیندیشیم، این است: «آیا شریعتی میتواند «متفکر معاصر» ما باشد؟ آیا نباید گفت روزگار شریعتی سپری شده است و دیگر نمیتواند «متفکر معاصر» ما باشد؟
ایمانآباد*؛ تحلیلی بر مبنای اصناف ایمانورزی سروش دباغ
ایمان و باز هم ایمان؛ موهبتی که نمیتوانیم آن را رها کنیم و البته او نیز ما را پس نمیزند. در بطنِ تجارب ایمانی میباید زیست و از آن کام گرفت. لبتر ایمان پر از بوسههای آبدار است و گویی نوشداروییست برای التیامِ بیپناهیِ ما.
ما و متون مقدس
عرض سلام و ادب دارم به محضر همه خانمها و آقایان، و خیلی خوشحالم از اینکه در سالی که شهر بسیار سابقهدار و عمیقاً فرهنگی کاشان به عنوان پایتخت کتاب شناسانده شده در حضور دوستان اهل کاشانم، و واقعاً حضور در جمع دوستان کاشانی را مغتنم میدانم و امیدوارم با مطالبی که خدمتتان خواهم گفت وقت دوستان را ضایع نکنم.
رویاروی «رویا» – ۲ گفتوگو با عبدالکریم سروش
به نقل از زیتون–افسانه فرامرزی: سال گذشته، در حالی که سه سال از انتشار سلسله مقالات «محمد(ص) راوی رویاهای رسولانه» در سایت «جرس» گذشته بود، گفتوگوی تلویزیونی عبدالکریم سروش با عبدالعلی بازرگان در برنامهی «پرگار»، فرضیه «رویاهای رسولانه» را به تمامی به عرصهی عمومی کشاند. این فرضیه که در زمان انتشار نیز با واکنشهای محدودتری روبرو شده بود، این بار معرکهی آرا شد، تا تعدادی از اندیشمندان آن را موجه دانسته و از آن دفاع کنند و در مقابل بسیاری از صاحبنظران به نقد و رد آن بپرداختند.
تروریسم؛ حلال داعشیان، حرام ما
در #اسلام_بنیادگرایانه همچون #داعش ترور غیرخودیها فریضهی الهی و راه حصول به رستگاری ابدیست. گمان نکنید که یک 'تروریست مذهبیِ افراطی' کشتن فرد یا افراد غیرهمکیش را حرام یا قبیح میپندارد و یا همچون فردی اخلاقمدار برای دیگران ارزش انسانی قائل است. چنین شخصی کشتن و پایمالگری اغیار را نوعی ایثار در راه خدا میداند و حتا حاضر است در این راه جان خود را نیز فدا کند. بله، آنچه در رفتارهای تروریستی بنیادگرایان اسلامی مطرح است، جوازِ دینی_شرعی ایجاد رعب و وحشت آنهم به بهانهی مغایرت دیدگاهی و ایدئولوژیک است.
گزارشی از سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست هنر، آزادی و اخلاق
محسن آزموده : در وهله نخست به نظر میرسد هنر هیچ ربطی به قید و بندهای اخلاقی و باید و نبایدهای آن ندارد و نمیتوان به آن نگاهی هنجارگذار داشت، اما در گفتار پیش رو مصطفی ملکیان نشان میدهد که اتفاقا آزادی به عنوان شرط آفرینش هنری و خلق زیبایی، بیش از آنکه به آزادیهای بیرونی ربط داشته باشد، در گروی اخلاقی بودن یا به تعبیر دیگر آزادی درونی و آزادگی هنرمند است. از نظر این پژوهشگر فلسفه و اخلاق، اهمیت آزادگی درونی هنرمند تا بدان جاست که با وجود آن حتی عوامل اجبار بیرونی و در راس آنها قدرت و افکار عمومی نمیتوانند مانع از فعالیت هنرمند شوند. مصطفی ملکیان در نشست هنر، آزادی و اخلاق از سلسله نشستهای فلسفه هنر که به تازگی به همت انجمن علمی ادبیات نمایشی و معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه هنر برگزار شد، نخست پدیدههای انسانی عالم هنر را که با اراده انسانی نسبت دارند، بر شمرد و در ادامه بر ضرورت آزادی اراده در این حوزهها تاکید کرد و همزمان نشان داد که اخلاقی بودن تعبیر دیگری از همین آزادی منتها از منظری درونی است و انسان اخلاقی، فردی است که توانسته از بند قید و بندهای درونی ناشی از انانیت و نفسانیت و خودشیفتگی خلاص شود و با روحیه هنریای که دارد، زیبایی را چنان که هستی بر او عرضه میکند، در اثر هنری بازتاب دهد. از نظر ملکیان این آزادی درونی یا به تعبیر او آزادگی میتواند زمینهساز آزادی بیرونی نیز شود چرا که انسان آزاده از تهدید و تطمیع فشارهای بیرونی خلاصی دارد و فارغالبال تنها به کار هنری مشغول است:
«تنهایی» در جدایی و در جوارِ معشوق/ گزارشی از گفتوگو با استاد مصطفی ملکیان
نیلوفر - محمد صادقی: آیا احساس شورانگیز عاشقی، و سپس، بودن در کنار معشوق، موجب رهایی عاشق از تنهایی میشود و به تعبیری نقطه پایانی بر تنهایی انسانِ عاشق است؟ آیا هنگامی که عشق در زندگی پدید میآید، یعنی زمانی که عشق از دری وارد زندگی میشود، تنهایی از دری دیگر خارج میشود؟ آیا هنگامی که عاشق به معشوق میرسد و وصال رخ میدهد، تنهایی عاشق از میان میرود و یا شکل تنهایی او تغییر مییابد؟ در گزارشِ گفتوگویی که پیش رو دارید، استاد مصطفی ملکیان درباره عشق و تنهایی و آنچه عاشق را به تدریج در زیست عاشقانه دچار تنهایی میکند و آنچه مانع از خودآشکارسازی در روابط عاشقانه میشود و عاشق را به خودپنهانسازی سوق میدهد و... سخن گفته و مجالی برای بیشتر اندیشیدن درباره موضوع "تنهایی" در زیست عاشقانه میگشاید.