عایشه چودری در کتاب "خشونت خانوادگی و سنت اسلامی"(انتشارات دانشگاه آکسفورد 2013) تفاسیر مختلفی را که در طول تاریخ از آیۀ معروف قرآن دربارۀ تنبیه بدنی زن توسط شوهر، یعنی آیۀ 34 سورۀ نساء[1] نوشته شده ارائه میدهد. چودری به تنوّعِ تفاسیر موجود از این آیه نگاهی جامعنگرانه دارد و دلیل این گوناگونی و تنوّع را تفاوت کیهانشناسی افراد میداند. او میگوید تفاسیری که تا پیش از قرن بیستم نگاشته شدهاند، عمدتاً مبتنی بر کیهانشناسی مردسالاری بوده و در آن دوران کتک زدن زن روشی ضروری برای مطیع ساختن همسران سرکش تلقّی میشده است. هرچند در بین علمایِ تفسیر عدّهای نیز بودهاند که تفاسیر خود را با سیرۀ عملی پیامبر اسلام که میفرمود: «بهترین شما کسانیاند که دست روی دیگری بلند نمیکنند» تطبیق میدادند.
بعد از این بخش، چودری به تفاسیر جدیدتر یعنی تفاسیر قرن بیستم و بیست و یکم میپردازد و میگوید این تفاسیر با تفاسیر پیشین متفاوت هستند و علّت آن بروز تحوّلاتی در جهان اسلام است. در این دوره یک کیهانشناسی جدید تساویخواه پا به عرصۀ وجود گذاشت. این جهانبینی جدید معتقد است که زنان و مردان هر دو بهیکسان به خدا و کلام خدا دسترسی دارند و مردان واسطۀ میان زنان و خدا نیستند.
در این بخش چودری تفاسیر را بر اساس مکاتب فکری (سنتگرا، نوسنتگرا، ترقّیخواه و اصلاحطلب) دستهبندی و تحلیل میکند. وی میگوید این چهار مکتب همه دارای مشکلاتی هستند، چراکه آشتی دادن دو کیهانشناسی مخالف امری غیرممکن است.