آغاز ظهور دولت مدرن در فقه شیعه
داوود فیرحی: مرحوم نایینی کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» را در سال 1285 (1324 ق/1905 م) نوشته است. این کتاب از همان زمان مورد بحث قرار گرفته و چندبار چاپ و اصلاح شده است. 50 سال بعد و در سال 1334 مرحوم آیتالله طالقانی تلخیصی از این کتاب ارائه و تصحیحی نیز بر آن داشته است. در سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 در ایران ایدهای به نام تغییر حکومت و بحث حکومت اسلامی مطرح شده بود. مرحوم طالقانی براساس دیدگاههای دهه 30 خلاصه برداشتهای خود - که شتابزده هم هست - از این کتاب را داده بود و بعد از او دیگر شرح روشنی از این کتاب وجود نداشت. آخرین و مهمترین تصحیح را سیدجواد ورعی از این کتاب در سال 1382 انجام داد و شاید بتوان گفت این تصحیح بهترین تصحیح از نسخههای اصلی این کتاب بود.
نظر بسیاری بر این است که «تنبیهالامه و تنزیهالمله» کتاب خاصی است. اولا فارسی نوشته شده، هرچند پر از اصطلاحات است. در ثانی نویسنده این کتاب، مرحوم نایینی، شخصیت عجیبی است. اگر مطالعهای روی زندگی مرحوم نایینی، بهخصوص زندگی علمی او، داشته باشیم به این مساله دست پیدا میکنیم که مرحوم نایینی بنیانگذار یک مکتب فقهی - اصولی است. بزرگانی چون مرحوم شیخ محمدحسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی، مرحوم علامه محمدحسین طباطبایی، مرحوم آیتالله سیدابوالقاسم خویی، آیتالله سیدعلی سیستانی، مرحوم آیتالله سیدحسین بروجردی و... خود را پیرو مکتب فقهی و سبک اصولی مرحوم نایینی تلقی میکنند. به همین دلیل آثار مرحوم نایینی بهطور مداوم در حوزههای علمیه تولید و بازتولید میشود. خود مرحوم نایینی - و همینطور مرحوم آخوندخراسانی - به دلیلی که برای من مشخص نیست، اصطلاحا موجزنویس هستند و آثار خود را به صورت فشرده مینوشتند؛ اگر به آثار مرحوم نایینی نظری بیندازید، بهطور مثال از یک جمله پنج کلمهای، چهار کلمه اصطلاح است و در آخر این کلمات یک واژه مکمل آورده تا جمله درست شود. اما هر یک از واژگان برای خود عالم و دنیایی دارند. به این ترتیب بود که برخی دوستان یا محققان سعی کردند که کتاب را بازنویسی کنند. مثلا آقای محسن هجری تلاش کرد که این کتاب را بازنویسی کند اما پس از بازنویسی کتاب خراب شد و از آن اصطلاحات و ادبیات مرحوم نایینی تخلیه شد. شاید به عبارتی بتوان گفت کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» نه امکان ترجمه دارد و نه امکان سادهسازی و تنها راه این است که اصطلاحات کتاب را شرح داد. اهمیت کتاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» در این است که با انقلاب مشروطه جامعه ایران برای اولینبار از حیث رابطه دین و دولت وارد دوره جدیدی میشود و آن ظهور دولت مدرن در ایران است. بالاخره مشروطه داعیه تجدیددولت داشت و فارغ از موفقیت یا عدمموفقیت آن، به دنبال ایده دولت ملی بود و این خود یک معضل است. چگونه میشود انسان مسلمانی باشد که تابع کل جامعه مسلمانی باشد، در عین حال هم به لحاظ ملیت عضو جامعه ایران باشد. ملیگرایی و دولت ملی تا آن زمان از سوی مسلمانان پذیرفته نمیشد و به دنبال ایده دولت بزرگ اسلامی بودند. مرحوم نایینی برای اولینبار توانست در درون دستگاههای فقاهتی ما راهی را به دولت ملی باز کند و برای اولینبار ایشان از حقوق ملی و قراردادی دقیقا شبیه آنچه جان لاک از آن سخن میگفت، صحبت کرد. نایینی برای اولینبار پس از بحث درباره حقوق ملی یا حقوق مشترک عمومی و قرارداد، بحث از انتخابات، مجلس، تفکیک قوا، مالیات، قانون موضوعه و... کرد. بلافاصله بعد از این بحثها ایشان مکانیسم انتخابات را به انجمنها گره زد و به عبارتی نخستین نسل احزاب را در بحثهای خود مورد بررسی قرار داد. خلاصه حرف مرحوم نایینی این بود که چگونه انسان هم میتواند مسلمان باشد و هم ملی و در عین حال هم مسلمان مکلف باشد و هم شهروند حقمدار. مرحوم نایینی در بحثهای خود مفهوم دولت دموکراتیک را مطرح کرد.
این بحثها همانگونه که اشاره شد بحثهای بسیار مهمی است اما واژههای مرحوم نایینی فشرده بود و نیاز به توضیح داشت. هرکس قصد خواندن این کتاب را داشت، خیلی زود از آن خسته میشد. بهطور مثال صادق زیباکلام در کتاب «سنت و مدرنیته» خود این تصور را دارد که مرحوم نایینی کتاب را به عربی نوشته و آقای طالقانی آن را ترجمه کرده و اشاره میکند که بد هم ترجمه کرده است. میخواهم بگویم که کتاب بهگونهای است که مخاطب نمیداند با کتابی عربی، فارسی، اصطلاح یا... روبهرو است. این واژهها در عین حالی که معانی بسیار زیادی در آن وجود دارد، اما به نظر میرسید که زبان کتاب قفل است.
کاری که من سعی کردم انجام دهم این بود که اصطلاحات کتاب را باز کنم. سبک کار من اینگونه بود که هر اصطلاحی از نایینی را در چهار حلقه بررسی کردم. ابتدا مراجعه کردم ببینم خود نایینی در آثار دیگری آن اصطلاح را چگونه توضیح داده است. مثلا در جای دیگر واژهای را 5 یا 6 صفحه توضیح داده اما در اینجا فقط کلمه را به کار برده است. در حلقه دوم اگر در آثار او چیزی پیدا نمیشد، سراغ آثار ادبیات فقهی و اصولی دوره مشروطه میرفتم تا ببینم آنان چگونه این اصطلاحات را به کار میبرند و بهطور کلی چه منظوری از آن واژه داشتهاند؟ ظاهرا مرحوم نایینی ادبیات فلسفی خوبی داشته است. اگر معنا و مفهوم واژهای در دو حلقه قبلی پیدا نمیشد، در آثار فلسفی بهخصوص مکتب ابنسینا و ملاصدرا بررسی میکردم که آنان واژه را چگونه توضیح دادهاند. در حلقه چهارم از روشنفکران و نویسندگان دوره مشروطه و زمینه تاریخی آن استفاده کردهام.
خطاب «تنبیهالامه و تنزیهالمله» به مخالفان مشروطه است و بزرگترین رهبران فکری مخالف مشروطه نیز دو نفر هستند؛ یکی مرحوم شیخ فضلالله نوری و دیگری مرحوم سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی صاحب «عروه» است. مخالفتهای مرحوم یزدی چندان مدون نیست اما مخالفت مرحوم شیخ فضلالله مدون است. مرحوم شیخ فضلالله نوری برای ما یک نعمت است، زیرا شبههای را به لحاظ علمی مطرح میکند که 110 سال است نمیتوانیم از آن خارج شویم. شبههای که تحتعنوان امتناع دولت ملی یا امتناع دولت دموکراتیک مطرح میکند و شبهه سنگینی است. شاید هم بتوان گفت شبیه شبهاتی است که در ادبیات غرب مطرح شد. مرحوم نایینی تلاش میکند به این شبهه پاسخ دهد.
منبع: دین آنلاین