پیام سید محمد خاتمی، به مناسبت سی و نهمین سالگرد بزرگداشت دکتر عل شریعتی
۳۹ امین سالگرد درگذشت شهادگونه دکتر علی شریعتی در بنیاد باران (بنیاد آبادانی، رشد و آزادی ایران) برگزار شد. در این مراسم آقایان دکتر حاتم قادری، دکتر مسعود پدرام و دکتر هاشم آقاجری سخنرانی نمودند.
به گزارش بنیاد باران، سید محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین کشورمان بمناسبت سالگرد درگذشت دکتر علی شریعتی پیامی صادر کردند.
متن این پیام بشرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
حادثهها و شخصیتها را باید با توجه به شرایط زمانی و مکانی مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و شأن تاریخی امور این جهانی، این را ایجاب میکند.
انسانها در شرایط ویژه زمانی و مکانی برمیآیند و رشد میکنند و تحت تأثیر شرایطاند. البته انسانهای بزرگ در عین حال که ناگزیر از شرایط تأثیرپذیرند، این کامروایی را نیز مییابند که در تغییر شرایط مؤثر باشند و اگر عنصر خیر در شخصیت آنان غلبه داشته باشد شرایط بهسوی خیر تغییر میکند و استیلای عنصر شر بر وجود آنها وضع را از آنچه هست بدتر میکند. به هر حال جدال (دیالکتیک) بین شرایط، و اندیشه و اراده انسانهای ممتاز امری است که نمیتوان آن را انکار کرد.
«دکتر علی شریعتی» شخصیت بزرگ تأثیرگذار در تاریخ پرفرازونشیب معاصر جامعه ما و حتی جوامع اسلامی است. ایشان انسانی است صاحب اندیشه و دردآشنا و خود اهل درد، انسانی که باور او نسبت به دین خدا و حقانیت آن خللناپذیر است و در همان حال دغدغه سرنوشت انسان و بخصوص انسان مسلمان را دارد.
میتوان اندیشه این بزرگوار را مثل هر اندیشهٔ بشری مورد بررسی و نقد قرار داد ولی اثرگذاری او در جامعه ایرانی بخصوص نسل جوان انکارناپذیر است.
دوران شریعتی دورانی است که از یکسو طرح مسائل تازه و پدید آمدن پرسشها و نیازهای نو در جامعه و نیز روبرو شدن با اندیشهها و شیوههای زندگی جدید (مدرن)، جامعه را در موقعیت حساس و خطیری قرار داده است. اندیشه دینی با چالشهای تازهای روبرو شده است و زندگی مردمان این مرزوبوم که خواسته یا ناخواسته از گذشته کنده شدهاند بدون اینکه جواز یا توان ورود سالم و سنجیده به جهانی نو (مدرن) را داشته باشند به لرزه افتاده است. افزون بر این هویت فرهنگی و دینی جامعه نمیتواند زندگی مدرن (فکری و طبیعی) را کاملا هضم و قبول کند و این، بحران کوچکی نیست.
شکست مشروطیت و استیلای استبدادی که داعیه نوساز و نوآوری را دارد و بیآنکه توان درمان درد عقبماندگی را داشته باشد گشاد دستانه سرمایههای معنوی و مادی را هدر و به تاراج میدهد. دین مورد تهاجم قرار میگیرد و نسبت به توان دین یا قرائتهای جاری و رایج در حل مشکلات و پاسخ به پرسشها و برآوردن نیازهای مادی و معنوی تردید جدی بوجود آمده است و در ورای همه اینها نوعی چپ زدگی و چپگرایی نهتنها در ایران که در جهان در جریان است. و ایران نیز در همه عرصههای روشنفکری و سیاسی و اجتماعی نوعی چپ زدگی را تجربه میکند. (که شخصیت شریعتی نیز از این امر متاثر است)
شریعتی در چنین اوضاع و احوالی به صحنه میآید و خود نیز از این شرایط تأثیر پذیرفته است در عین حال دارای ظرفیتی تحسینبرانگیز برای اثرگذاری در جامعه است.
در اینجا میتوان فهرست بلندی را عرضه داشت که به اقتضای حال و کار فقط چند نکته اشاره میکنم:
Khatami-Khordad_95۱-در زمینه دین اجتماعی، دینی که به سپهر زندگی جمعی و این جهان انسان نظر دارد و نسبت به سرنوشت او بیتفاوت نیست و کرامت و آزادی انسان را پاس میدارد و عدالت را نهتنها میستاید بلکه به جد خواستار آنست که در ساحت زندگی فردی و اجتماعی، مدار و محور باشد. در این زمینه مهم شریعتی دارای گفتارهای روشنی است که احیانا بخصوص در نسل جوان بسیاری از آنها به «گفتمان» مسلط تبدیل میشود.
۲-شریعتی پرسشهایی را مطرح میکند که حوزههای علمیه را نیز به تکاپوی امیدبخش وامیدارد.
۳-احساس حقارت یا دستکم ضعف جریانهای اسلامی و دینی در دانشگاهها و محفل روشنفکری در برابر غربزدگان و بخصوص چپگرایان، با شریعتی تبدیل به احساس هویت و غرور مثبت و معناداری زندگی میشود و اسلامی بودن و اسلام را خواستن در خفا و عزلت به عرصه آشکار میآید.
۴-مبارزه با استبداد و استعمار بهعنوان امر محوری در دین بهخوبی توجیه میشود. بهگونهای که تفکیک اسلامیت از مبارزه لااقل در میان جوانترها و روشنفکرترها اگر نگوییم ناممکن، دستکم ناپسند بهحساب میآید.
۵-و بالاخره هنر بزرگ شریعتی عبارت است از نزدیک و احیانا یکی کردن زبان اهل فکر و مطالعه و روشنفکری با زبان توده که بستر اصلی هر حرکت اجتماعی هستند. یعنی بیگانگی آزاردهنده ذهن و زمان روشنفکری جامعه از آنچه در متن جان توده مردم میگذرد با تلاشهای ارجمند کسانی چون شریعتی اگر نگوییم از میان برمیخیزد، بهشدت کاهش مییابد.
بدون تردید نقش شریعتی در فراگیری نهضت و انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی و حضور نسل جوان و روشنفکر در این انقلاب و نهضت نقشی ممتاز است.
در پایان یادآوری این نکته را لازم میدانم که همانگونه که نفی و طرد بیحساب جریانها و شخصیتها ناپسند است قهرمان سازی بیجهت نیز زیانبار است. باید قدر بزرگان عرصه علم و عمل را دانست و از آنان درس آموخت ولی همانگونه که خود این بزرگان توصیه کردهاند هیچگاه نباید جان را از فضیلت نقد و نقادی سالم تهی کرد و آینده گر چه بر شانه گذشته ایستاده است ولی آینده مطلوب آن است که خوبیهای گذشته را ببیند و بگیرد و بر خوبیها بیفزاید و ازنوها استقبال کند و از بدیها و نارساییهایی که در گذشته بوده است و در حال بیش از گذشته قابل دیدن است پرهیز کند.
یاد و خاطره استاد گرانقدر جناب آقای دکتر علی شریعتی و پدر حکیم و فرزانه ایشان را گرامی میداریم و به دستاندرکاران عزیز جوان بزرگداشت شریعتی دستمریزاد میگوییم.
سید محمد خاتمی – خرداد۱۳۹۵