چکیده سخنرانی مجتهد شبستری باعنوان «حرمت انسان و حقوق بشر»
محمد مجتهد شبستری: پیدایش القاعدهها و داعشها در جهان اسلام این دو پرسش بسیار جدی را پیش آورده که 1- زمینهها و علل پیدایش اجتماعی و سیاسی این گروهها چیست؟ 2- چرا این گروهها تئوریهای دینی ـ سیاسی خود را در فرهنگ و اخلاق سیاسی اسلام (کلام و فقه اسلامی) پیدا میکنند و نه در ادیان دیگر؟
پاسخ پرسش نخست از قلمرو کار فکری من بیرون است، اما در پاسخ پرسش دوم میگویم فرهنگ و اخلاق سیاسیِ اسلامی تاریخی از آغاز تا کنون، بر مبنای وجوب شرعی اطاعت محکوم از حاکم استوار بوده است و در این باب فرقی میان نظام خلافت و امامت و مشتقات آنها نیست.
این مبنا که «خشونت خیز» است، در قرنهای متمادی از طریق «حافظۀ فرهنگی مسلمانان» که در متون علوم دینی آنان انباشته شده بازتولید شده و میشود. پیش از پیدایش نظامهای سیاسی «دولت ـ ملت» در کشورهای اسلامی این مبنا تنها قوام دهندۀ نهادهای حکومتی در میان مسلمانان بود و در جامعههای آنها همبستگی سیاسی ایجاد میکرد اما با پیدایش نظام دولت و ملت در این کشورها و تصویب قانونهای اساسی که با هدف تأمین عدالت و آزادی انجام یافت بایسته بود فرهنگ و اخلاق سیاسی مسلمانان نیز به فرهنگ و اخلاق حرمت بلامنازع فرد فرد انسانها صرفا از آن نظر که انسانند و حقوق بشر عصری تغییر پیدا کند که متأسفانه این جایگزینی انجام نگرفت و علیرغم صورتبندیهای ظاهری قانونهای اساسی فرهنگ و اخلاق اطاعت محکوم از حاکم همچنان ادامه یافت.
در فرهنگ و اخلاق سیاسی حرمت انسان و حقوق بشر، بر برابری انسانها تأکید میشود. بر این حقیقت تاکید میشود که هر موجود بشری محل شکوفائی ویژگیهای انسانی است و بایستی اهمیت این شکوفایی را برای همه به یک اندازه در نظر گرفت. این تأکید بر برابری به مثابه یک استراتژی، جهت تامین عدالت و آزادی در داخل کشورها و در صحنه بین المللی وظیفهای است اخلاقی و سیاسی که تحولات زندگی بشر در دوران جدید بر عهده ما میگذارد (سخن از حقوق طبیعی انسان نیست و دوران اعتقاد به این گونه حقوق سپری شده است).
جایگزین کردن فرهنگ و اخلاق حرمت انسان و حقوق بشر به جای فرهنگ و اخلاق اطاعت گرچه یک تدبیر عصری است و از کتاب و سنت به دست نمیآید اما هیچگونه منافات با مسلمان زیستن ما ندارد. من مسأله را اینطور مطرح میکنم که ایرانی بودن ما ایرانیان که اختصاص به مسلمانان ندارد یک وضعیت زیستی از پیش داده شده است و نه انتخابی. ما ارکان این زیست اجتماعی ایرانی را که به مسلمانان اختصاص نداشته و ندارد، در عصر حاضر در فرهنگ و اخلاق سیاسی حرمت انسان و حقوق بشر جستجو میکنیم و زندگی اجتماعی ایرانی را بر آن اساس سامان میدهیم و آنگاه ما مسلمانانتغ، مسلمان زیستن خود را که مسألهای انتخابی است، انتخاب میکنیم. در این صورت مسلمان زیستن انتخابی را باید خودمان معنا و تفسیر کنیم. اسلام تاریخی برای ما هیچ حجیت ندارد این ما هستیم که در این وضعیت، مسلمان زیستن خود را به گونهای فهم و تفسیر میکنیم که با فرهنگ حرمت انسان و حقوق بشر منافات ندارد. این همان تفسیر تاریخی ـ اخلاقی اسلام تاریخی است که من از بیست سال قبل روی آن تکیه میکنم و این کار تنها از طریق استفاده از هرمنوتیک جدید میسر است. مسلمان زیستن در عصر حاضر مطرح است و نه پیرو اسلام تاریخی بودن. واضح است که اجرای این طرح بسیاری از ساختارها و مولفههای فرهنگی و اخلاقی فعلی ما را تغییر میدهد. رفتن این راه یک وظیفه است اما اینکه به چه نتایجی منتهی خواهد شد از پیش معلوم نیست. در مقاله «چرا دوران علم اصول و اجتهاد فقهی سپری شده است» که چندی پیش آن را منتشر کرده ام و در همین وبسایت آمده است همین سخن را به گونهای دیگر توضیح دادهام.
منبع: وب سایت نویسنده