دکتر مصدق: کاش قانون قطع دست در ایران هم اجرا شده بود
به گزارش دین آنلاین، به نقل از کتاب "درخلوت مصدق" پس از برکناری رضاشاه از سلطنت، مصدق از تبعیدگاه خود احمدآباد به تهران بازگشت و باری دگر گام به سیاست نهاد. همزمان با انتخابش به نمایندگی مجلس شورای ملی، اقدام به درج اعلانی کرد در یکی از روزنامههای پرخواننده روز که از این پس با احدی، به هیچ عنوانی هیچگونه وابستگی ندارم.
دیری نپایید که پسرش احمد را نیز وادار به کنارهگیری از وزارت راه کرد و به شغل اداری و دولتی او پایان داد. با شناخت از روحیه هموطنانش همواره کوشا بود تا شایعه هر نوع اتهامی را پیش از آنکه پای گیرد، از ریشه برکند تا مبادا روزی بگویند که پسر به خاطر پدر ارتقا یافته و وزیر شده است. و اما با وجود تمام این دوراندیشیها باز هم از تهمتهای واهی در دوران زندگی، بهویژه در ایامی که مصدر کار بود بری نماند. از این رو، برای دفاع از خود در اینباره در پاسخ به شاه مینویسد:
«در مورد من فرمایش فرمودهاند "در آن مدت به اقوام و خویشان خود استفاده ها رساندند، جوازها دادند" که از عرض این نکته نمیتواند خودداری کند. اینجانب که نه دیناری حقوق گرفتم، نه از ارز دولتی استفاده نمودم و خرج سفر و تمام مخارج پذیرائی دستگاه نخستوزیری و محافظین خود را هم از خود پرداختم، چه علت داشت که رضایت دهم اقوام و خویشانم از هر طریق که باشد سوء استفاده کنند و موجبات بدنامی اینجانب را فراهم سازند. چنانچه در زمان تصدی کار، چنین فرمایشاتی شده بود، همان وقت متهمین را اعم از اینکه خویش بودند یا بیگانه تعقیب مینمودم و بسزای خود میرسانیدم.
موقع انتخابات دورره هفدهم تقنینیه، پسرم را که معاون وزارت راه بود از کار برداشتم و کسر حقوق او را از خود پرداختم تا گفته نشود دولت در انتخابات دخالت نمود و از کارگران وزارت راه سوءاستفاده کرد. اکنون در مقابل فرمایشات صریح اعلیحضرت همایون شاهنشاهی قادر نیستم به عرض یک کلام هم جسارت کنم و چون مبارزه با فساد مدتی است که منظور نظر ملوکانه قرار گرفته است، از این بهتر که بر خلاف مصالح مملکت کاری نکنند و اینجانب هم که در نتیجه خدمات به مملکت زندانی شدهام، دلم خوش بشود که زندانی شدنم، قصاص قبل از اثبات جنایت بوده است.»
و همچنین در خاطراتش، در جواب به شاه که در کتاب «مأموریت برای وطنم» به او تهمت دزدی میزند و مینویسد: «از جوانی مصدق، آنگاه که در دورهی قاجاریه رئیس ادارهی دارائی خراسان بود نقل میکنند که با جعل اسناد، قسمتی از زمینهای دیگران را تصاحب کرده و به جرم همین اختلاس طبق قوانین اسلامی که هنوز در کشور عربستان سعودی اجرا میشود، محکوم به قطع دست شده بود...» چنین مینگارد:
«هستند کسانی که از جریان امور در این مملکت قبل از مشروطه اطلاع کامل دارند و چه خوب بود که اعلیحضرت همایون شاهنشاهی با وسایلی که در اختیار دارند، امر به تحقیق میفرمودند تا معلوم شود آن زمینی را که من از مال دولت و یا دیگران تصاحب کردهام در کجا بوده و در چه نقطهای از مملکت واقع شده است و فرمایشاتی بدون تحقیق و نسبتهایی که روا نیست، به من نمیدادند. ای کاش همین قانون شرع که در عربستان سعودی انجام میشود، در ایران هم اجرا شده بود تا هیچکش نتواند بدون انتشار حتی یک اعلان ثبت، هزاران رقبه را مالک شود و اوراق مالکیت به اسم خود صادر نماید.»
منبع: کتاب «در خلوت مصدق»، به قلم شیرین سمیعی. تهران: انتشارات ثالث، چاپ اول - صفحات 16 و 17 - 1386
منبع: دین آنلاین