ذات دین
سروش دباغ: اشاره. طی سالیانِ اخیر، در برخی از مقالاتم در حوزۀ نواندیشی دینی، با وام کردنِ مفهوم « شباهت خانوادگی»[۱] از فلسفۀ ویتگنشتاین و برکشیدنِ آموزه های نومینالیستی، به نقد تلقیِ ذات گرایانه از دین همت گمارده ام.[۲] در این میان، خصوصا در ماه های اخیر، با پرسش های متعددی دربارۀ حدود و ثغور موضع نومینالیستیِ خویش و چراییِ ذات نداشتنِ دین مواجه شده ام.[۳] برخی ازمنتقدانِ نواندیشان دینی متاخر نیز، در آثار خویش از مقولاتی چون « اصل دین» و « خودِ دین» که طنینی ذات گرایانه دارند، بهره برده اند.