زندگی خصوصی آیتالله طالقانی در گفتوگو با طاهره طالقانی
مرجان توحیدی - علی شاملو: طاهرهخانم با لبخند و روی گشاده در را باز کرد. به رسم میهماننوازی منرا در آغوش گرفت. با سلام و احوالپرسی گرمی وارد سالن پذیرایی شدیم. قبل از اینکه بخواهم بنشینم، چشمم به گوشه سالن پذیرایی افتاد. محمد بستهنگار با بدنی نحیف روی تخت دراز کشیده و دستش را بالای سرش گذاشته است. ملحفه سفیدی روی خود کشیده بود. دوبار سلام کردم تا متوجه حضور ما شد. با صدای آرام و کمرمقی جواب داد، درحالیکه سلام چشمانش گیراتر بود.